محــــــــــــــــــــرم 92
سلام من به محرم به غصه و غم مهـــــــــدي
به چشم كاسه خون و به شال ماتم مهــــدي
سلام يكي يه دونه ي مامان
امسال سومين سال از محرم بود كه به همراه شما در مراسم هاي عزاداري
امام حسين (ع) شركت داشتيم.
تو اين مراسم بيشتر با سينه زني و احسان دادن وكلمه ي يا حسين آشنا شدي،
با اون دستهاي كوچيكت دو دستي سينه ميزدي و ميگفتي يا حسين.
ميگفتي تو محلم(محرم) قرمز نميپوشن،خدا نالاحت ميشه.
وقتي تو تلويزيون دسته هاي سينه زني رو ميديدي تقليدشون ميكردي و ميگفتي:
مامان ببين اينجوري سينه ميزنن.
اين عكس مربوط ميشه به روز عاشورا
شب عاشورا تو محله مون مراسم شام غريبان بود كه شما هم شمع روشن كردي.
شام غريبان امام حسين (ع) در شب عاشورا
ضحــــــــــــــاي من مريض شده
ضحا جونم الان بيشتر از يه هفته ست كه مريضي و حالت خوب نشده،4 روز پيش
همش ميگفتي دندونم درد ميكنه و شديد گريه ميكردي كه گفتم اگه بابايي از اداره
بياد ميبريمت دكترگفتم شايد دندونات داره درمياد بخاطر اونه ولي شبش هر چي
خورده بودي استفراغ كردي و اين باعث شد كه برديمت دكتر و
دكتر با معاينه كردنت گفت هم گلوت، هم گوشهات و سينه ت عفونت داره و
چون شما دارو نميخوردي برات 3 تا آمپول پني سيلين و 3 تا آمپول بتامتازون برات
نوشت كه هر روز دوتا بايد ميزدي، نگو دندون دردت بخاطر گوشهات بود
كه عفونت داشته.ديروز هم تب داشتييه بار هم كه دكتر آمپول رو برات زد
اول پني سيلين رو از يه پات زد دومي رو كه ميخواست از پاي ديگه ت بزنه
با گريه گفتي يا ابالفضل مردم به اين حرفت كلي خنديدن
بميرم برات چه دردي كشيدي.
ولي حالت اصلآخوب نشده و ديگه نميدونم چكار كنم.خدا خودش كمكم كنه.
الهــــــــــــــي مامان فدات بشه
ضحاي من انشاالله زود خوب بشي
در ادامه ي مطلب
وقتي بچه اي مريض ميشه مادرش بيشتر از اون مريض ميشه و بيحال
چون تاب و تحمل مريضيه فرزندشو نداره
دختر قشنگم بعد از اينكه همه ي آمپولهارو زديو خوب نشدي باز هم رفتيم دكتر.
اينبار پيش دكتر لطفعلي زاده رفتيم كه گفت علائم برونشيت ديده ميشه كه يك
سرماخوردگي شديده كه با خشك شده گلو و سرفه همراهه.با عفونت و چرك شروع
ميشه.تو مطب تبت هم خيلي بالا بود دكتر چندتا شربت و داروهاي مختلف و 3 آمپول
استنشاقي برات نوشت و گفت تا 3 روز خوب نشد بياريد پيشم.انشاالله كه هيچ بچه اي
مريض نشه .
ضحا جونم انشاالله كه هر چه سريعتر خوب بشي.
تو خونه سردت ميشه و ميري زير پتو و ميگي مامان بيا منو ببين
قربونت برم كه هميشه هم لبخند رو لباته.انشاالله هميشه اين لبخنده رو لبات بمونه.
تو بيمارستان منتظري تا دكتر بياد و آمپول استنشاقي رو برات بزنه.
اين هم از آمپول استنشاقي كه بايد 20 دقيقه روي بيني ت ميموند.
دايي محمد ميگفت كه اين عكسها رو نذارم چون طاقت ديدن بيماري رو نداره،
ولي من گذاشتم تا وقتي بزرگ شدي قدر سلامتي رو كه نعمت خيلي بزرگيه
كه خداي مهربون به ما انسانها داده رو بدوني.فدات بشم من الهي
ضحا جونم دلم براي شيطنت هات و بازيگوشيهات تنگ شده زودتر خوب شو.
خدايا هيچ بچه اي رو تو دنيا مريض نكن
الهــــــــــــــــــــي آمين