خاطرات 13 فروردين 92
سلام ضحاي عزيزتر از جانم
ضحا جونم 12 فروردين سفره هفت سينمونو جمع كرديم
امیدوارم با جمع کردن هفت سین نوروزی قرآنش نگهدار همه، آینه اش روشنایی زندگاني
سکه اش برکت عمرمان،سبزیش طراوت و شادابی دلها، ماهی اش شوق ادامه زندگی را
به همه هدیه دهد.
سیزده بدر مبارک . . .
سيزده فروردين به مرغداري دايي باباعلي رفتيم.خيلي بهمون خوش گذشت،
جاي همه خالي اونجا پر بود از جوجه هاي كوچيك و ناز كه ضحا خيلي
خوشش اومده بود و دوست داشت دستش بگيره.به همه خوش گذشت
ولي به ضحاي ما بيشتر از همه خوش گذشته بود. مدام بيرون از خونه بازي ميكرد و
خونه نميومد و ميگفت ميخوام بازي كنم و برم پيش جوجه ها.
ما هم رفتيم پيش جوجه ها و دايي بابا علي يه جوجه گرفت و داد به ضحا تا باهاش بازي كنه،
ولي اين بازي بيشتر از نيم ساعت طول نكشيد و جوجه بيچاره تو دستهاي كوچيك
ضحا كوچولوي ما دوام نياورد و از دنيا رفت.
نمايي از مرغداري
جوجه رو دستت گرفتي و كلي ذوق كردي
همه لباسهات بوي جوجه گرفته بود
چند عكسي از دل طبيعت
ضحا انقدر اونجا بازي كرده بود كه پاهاش باد كرده بود و عصر كه شد كفشهاش
به پاش نميرفت،خودش هم تعجب كرده بود،ميگفت:چلا پام اينطولي سده؟
همه عاشق حرف زدنهاي شيرينت شده بودن،ميگفتن خدا اين چقدر ناز و شيرين حرف ميزنه.
الهي مامان فدات بشه عسلم
بعد از ساعتها بازي و تلاش و خستگي اين شد عاقبت كار ضحا در ساعت 10 شب
قربون خواب نازت عزيزم
ساعت 11 بود كه به سمت خونمون حركت كرديم.اميدوارم كه به همه خوش گذشته باشه
***گردشگري يكروزه به دهكده توريستي كندوان***
پنجشنبه 15 فروردين تصميم گرفتيم يك مسافرت يكروزه سه نفره به شهرستان اسكو بريم
و از اونجا به دهكده توريستي كندوان واقع در 15 كيلومتري شهرستان اسكو رفتيم .
خيلي بهمون خوش گذشت.
نمايي از دهكده توريستي كندوان
اين كلاه رو از اسكو خريديم
اين كلاه به همراه دماغ قرمز هديه يكي از هايپر ماركت هاي محله مونه