شيرين زبونيهاي ضحا 6
سلام به ضحاي عزيز تر از جانم
امروز ميخوام از شيرين زبونيهات و پيشرفتهايي كه تاكنون داشتي رو برات بنويسم
**ضحا جونم تا حالا 4 سوره از قرآن رو ياد گرفته كه شامل سوره هاي كوثر،ناس،حمد و توحيده
قرائت سوره كوثر و ناس رو از زبان خودش بشنويد
**شيطنت ها وبازيگوشيهات زياد شده الهي ماماني فدات بشه.چند روز پيش خونه
مامان جون بوديم كه ظرف برنج رو ريختي زمين و وقتي من ديدم اين كارو كردي
خيلي ناراحت شدم،پدر اومدو گفت :مامان ضحا ببخشيد.ضحا ديگه تكرار نميكنه.
شما هم برگشتي به پدر گفتي:پدر خدا ببخشه.ماماني عيبي نداره عيبي نداره.
من هم با اينكه ناراحت بودم زدم زير خنده بخاطر اين شيرين زبونيات عزيز دلم.
بعدش هم اومدي گفتي ماماني ببخشيد.الهي من دورت بگردم از بس كه خوبي
** از لحاظ بن بن بن هم تا حالا 90 كلمه رو از شماره 3 بلدي كه به تنهايي بخوني.
آفرين دختر باهوشم.
** ازت ميپرسم،اسم مامان جوجه چيه؟ميگي:مووغ
اسم باباش چيه؟خوورووس
ماهي با چي شنا ميكنه؟باله كجا زندگي ميكنه؟تو آب
فيل با چي آب ميخوره؟ خرطوم بعدش هم ميگي:فيل عاج هم داره
** شروع كردي به نقاشي كشيدن و رنگ كردنتازگيها به دستت مداد رنگي ميدم،
چون ميترسيدم كه به ديوارها هم بكشي،ولي واقعآ دختر خوبي هستي و اين كارو نميكني.
اين دو تا كتاب رو قبل از عيد برات خريده بوديم
مشغول رنگ كردن كتاب
در حين رنگ آميزي گفتم:ضحايي نگام كن ميخوام ازت عكس بگيرم
قربون نگاه قشنگت
ببين تو خواب چجوري دستاشو حلقه كرده تا خرگوششو بغل كنه.
بعد از ظهر جمعه داشتي تلويزيون تماشا ميكردي،من هم مشغول تميز كردن اتاق بودم.
به ساعت نگاه كردم،ديدم وقت خوابته.اومدم پيشتو گفتم:ضحايي پاشو بريم بخوابيم،
وقته خوابته.كه با اين صحنه مواجه شدم.در حين تماشاي تلويزيون خوابت برده بود
فداي خواب نازت عزييييييييييزم
دوستت دارم