دختران ايراني روزتون مبـــــــــــــارك
دخترا سیب گلابن مثل برفن مثل آبن
برف جاده گل و خاکه آب چشمه اما پاکه
دخترا شاخ نباتن چشمه ی آب حیاتن
اجر حافظ که میگن شمس حقه، شاخ نباته
چشمه ی آب حیات تو کوچه نیست تو ظلماته
ظلمات طرح یه پرده است مثل پرچین مثل نرده است
آب که بی پرده میشه دریای شوره
آب روشن توی چشمه است توی یک تنگ بلوره
من از تو گلی بهتر ندیدم
ز تو باغ گلی خوشتر ندیدم
میان این همه گلهای عالم
گلی خوشبوتر از دختر ندیدم
شيرين زبونيهاي ضحــــــــــــا
* ضحا:ماماني تو چشمم مو رفته فوت كن در بياد
مامان:باشه ماماني و بعد از فوت كردن ضحا:ماماني مگه تولده داري فوت ميكني
* ضحا تو تلويزيون پرنده ديده كه داره پرواز ميكنه برگشته ميگه:ماماني من هم ميخوام
مثل پرنده پرواز كنم مامان:آخه ماماني من اونوقت تنها ميمونم
ضحا:نه، بابايي مياد ورت ميداره
* مشغول كار بودم كه ديدم حوله ي حمومتو پوشيديو اومدي پيشم
ميگم:ماماني من كه حموم نبردمت اينو پوشيدي
ضحا:ماماني من دكترم اومدم بهت آمپول بزنم.
خانوم دكتر من الهي قربونت برم
* ضحايي داره نماز ميخونه بهش ميگم:ضحا جونم قبول باشه،ميگه:ماماني وسط نماز
كه جواب نميدن بذار تموم بشه بعدآ
* يكي ديگه از چيزهايي كه بهش علاقه داري صحبت كردن با تلفنه.
چنان حرفه اي ، سنجيده و حساب شده حرف ميزني كه هر كي ببينه فكر ميكنه واقعآ
طرف مقابل مخاطبي هست
مثلآ وقتي هم طرف مقابل صداي ضحا رو نميشنوه،ضحا دستشو ميبره جلوي دهنش
كه صدا بيشتر منتقل بشه.اينطوري....
* مامان جون برات مقنعه دوخته دستش درد نكنه
تو اين عكس هم چنان با ناز و ادا ميخندي كه دلم نيومد نذارمش،خنده ت گرفته از
اينكه مقنعه سر كردي
* ضحا جونم الان اكثر قسمتهاي بدنشو بلده نام ببره مثل:آرنج، زانو، چانه، پيشاني و...
و وقتي هر كدومو نام ميبرم فوري نشون ميده.آفرين باهوش ماماني
* ضحايي با اين اسمها منو صدا ميزنه:مامانـــــــــــــــــي،مامان ضحـــــــــــا،مامان فلشته
و مامان خوشگله (واي من هم كم ميمونه پر در بيارمو پرواز كنم)الهـــــــــــــي من فدات بشم
* ضحايي عاشق بستنيه و هر وقتي بيرون باشيم چنان مظلومانه به بابايي ميگه:بابايـــــــــــــــي برام بستني ميخري؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خودش هم نميگه بخر ميگه ميخري،
يه جوري كه دل آدم كباب ميشه.
كيك و كلوچه و تي تاپ و بيسكويت و از اين جور چيزا هم دوست نداري و به ندرت ميخوري
ولي تا دلت بخواد پاستيل و پفيلا و چوب شور كنجدي و پسته رو خيلي دوست داري
تا حالا ضحاي پاستيلي ديده بودين ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اين هم ضحاي پاستيلي
* رفته بوديم مزرعه ي آقاجون اينا براي كندن هندوانه هوا كمي سرد بود و من هم كلاه
بر نداشته بودم كه شلواركتو برات كلاه كردم
خودت يه هندونه كندي و منتظر شدي تا عكستو بندازيم
به مزرعه ي هندوانه ميگفتي استوانه تا اينكه برگشتيم سوار ماشين بشيم گفتي
باز هم بريم استوانه
هندوانه خوري ضحا جووووووووون
عينك ماماني رو زدي و كلي كيف ميكني
مخلص همه ي دوستانمون هستيم .روزتون مبارك دخملاي گل و گلاب
میشــــه اسـم پاکتو /رو دل خـــــدا نوشت
میشه با تو پر کشید / تــــوی راه سرنوشت
میشـــه با عطـر تنت / تا خــــود خـدا رسید
میشــه چشــم نازتو / رو تن گلهــــا کـشید