شيرين زبونيهاي ضحا 4
سلام ضحا جونم اومدم باز هم از شيرين زبونيهات بنويسم
برا خودت يه پا خانوم شدي
اين سوالهاييه كه من ازت ميپرسم و جواب ميدي
خدا كجاست؟............اولا ميگفتي: مدد(مشهد) الانم ميگي:بالاس بعد با دستت نشون ميدي
خرگوش چي ميخوره؟........اردوش دي ميدوره؟
هبيج ميدوره (يكبار هم سوالو خودت تكرار ميكني)
ميمون چي ميخوره؟.......مي مو؟ مود ميدوره
خورشيد خانوم چه رنگيه؟..........درده(زرده)
اسم كتاب داستانهات چيه؟ دوده دلايي(جوجه طلايي)
پاپي و ات مت توتوله دابه ددن ده طوره(گاو حسن چه جوره)
فقط اسم اين 3 تارو بلدي خودت به تنهايي بگي.
تلفنتو برداشتي مثلآ داري با بابايي حرف ميزني ميگي:ادو ننام. دوبي بابايي؟
من دوبم بدات بدم الهي(فدات بشم) دوبادظ دوبادظ.
ضحا جونم قربون حرف زدنهات برم من الهي كه خيلي شيرين حرف ميزني
عزيز دل مامان ديگه خودت ميتوني دندوناتو مسواك بزني.ببين
خودت به مسواك ميگي:مه ماك
خرگوشتو ميگيري دستت شروع ميكني به خوندن
اردوش من ده ناده (خرگوش من چه نازه) دوااااا دييييييييييلي دراده(گوشاش خيلي درازه)
ميدوره داووووو (ميخوره برگ كاهو) نونه ميداده عالي(خونه ميسازه عالي)
اونم با دد دالي(با دست خالي)
ضحا جونم يادت ميره بگي ميدوه مثل آهو ،با اين حال آفرين به دختر باهوشم
ديروز بابا علي سورپرايزمون كرد با اينكه كمتر از 2 هفته به تولدت مونده
از اداره بابايي برات كارت تبريك تولد فرستاده بودن و من كلي خوشحال شدم.